HAPPPPPPY

تو هم با من بنواز آهنگ کوچ دیروز را تا رسیدن به امروزی که امروز نیست!!!که شاید فردا امروزی باشد همرنگ آرزوی دیروز...

HAPPPPPPY

تو هم با من بنواز آهنگ کوچ دیروز را تا رسیدن به امروزی که امروز نیست!!!که شاید فردا امروزی باشد همرنگ آرزوی دیروز...

شاید در گذشته



هرروز به عشق دیدنت کارام و زود انجام میدادم و میومدم خونه .سرکلاسام،توی راه،توی اتوبوس وحتی برای اینکه خوابم ببره به تو فکر می کردم وبرای دیدنت لحظه شماری وقتی 2 روز نمی تونستم ببینمت یا اونقدر وقت نداشتم که در آغوشت بگیرم تمام بند بند انگشتام برای حس کردن وجودت تنگ می شد احساس خلا میکردم وقتی از همه چیز وهمه کس خسته میشدم توبودی که من و تسکین میدادی،کاری میکردی که احساس می کردم توی آغوشت زندگی جریان داره.معتادت شده بودم برای پرکردن خیلی از وقتام بهت محتاج بودم اگه امتحان داشتم باید چند دقیقه تورو توی آغوشم میگرفتم وبا دستام احساست میکردم وتو اون چیزی رو به وجود میاوردی که می دونستی بیشتر از همه بهش محتاجم.توخودت اومدی توی زندگی من درحالی که من حتی نمی دونستم چطوری می تونم باتو کنار بیام.تو خودت رو بامن وفق دادی و اجین کردی تو اومدی و شوروشعف های زیادی روبهم دادی که هنوزهم توی تمام اعضای بدنم تو عمق وجودم جریان داره.3 ماهی که نصفه نیمه دارمت نمی دونم تو داری از من دور می شی یا من ازتو.استاد عزیزم که تموم دوستی های بین من و تو رو اون برام به ارمغان آورده می گه اینا طبیعیه مال بلاتکلیفی بعد کنکور اگه بخوای خوب می شه ولی همین بلاتکلیفی من و تو رو به اندازه یه عمراز هم دور کرده منی که هرساعتم به وجود تو گره خورده بود و وقتهای آزادم با تو پر می شد،اینروزا دیدارمون به هفته ای یه بار رسیده وباعث شده که من 3 هفته برای زیاد شدن و عمق پیده کردن دوستی هامون نرم پیش استادم.تار عزیزم هنوزم که هنوزه عاشقتم درکنارت وبا زدن آهنگهای مورد علاقم بهم آرامش میدی توتنها دوستم توی زندگی هستی که وقتی بابام مریض بود و غم خانوادم رو گرفته بود بهم آرامش میدادی توبودی که وقتی عموی عزیزم رو از دست دادم به م روحیه میدادی .نامردی اگه کسی ازشنیدن نواخته هایی که نوازنده ها باهات می نوازن لذت نبره .دوست خوبم توبهترین واولین وشاید آخرین دوست من هستی و می مونی.کمکم کن که دوباره تشنت بشم وشاید بهتره بگم کمکم کن که احساست رو درک کنم چون تشنت هستم و بهت نمی رسم.احساس میکنم دوباره محتاجتم و دوست دارم تمام وقت کنارم باشی پس مثل همیشه بمون پیشم وقبولم کن.

دوست همیشگی تو ارمغان.


نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی شنبه 17 مهر 1389 ساعت 21:02 http://navaye-man.blogsky.com

خوش به حال این تار که ارمغانش ٬ارمغانی است از جنس احساس و خوش به حال ارمغان ٬که احساسش ٬ارمغانی است از جنس نوای تار٬امید آنکه این احساس ارمغانی٬ همیشه با نوای تار همنوا بماند.

وای شما فوق العاده زیبا می نویسید.واقعا توی تمام این 3خط می تونستم به اندازه یه صفحه احساس و زیبایی پیدا کنم.چقدر خوشحالم که یه هنر دوست یه عشق موسیقی دیگه تونست اینطور من و تارم و درک کنه.خوشحال میشم اگه لایق دونستید بازم بیایید اینجا.

مهدی یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 21:36 http://navaye-man.blogsky.com

زیبایی واقعی را در نگاه ساده وصادقانه احساس شما ٬دردل نوشته هایتان می توان ورق زد٬من هم بسیار خوشحال میشوم اگر اجازه دهید شما را لینک کنم٬البته هر نامی که شما بگویید با همان نام لینک می کنم ولی نام ارمغان احساس بسیار به دلم نشسته است.

برای من که افتخار خیلی بزرگیه واز ته قلبم خوشحال میشم.منم دوست دارم که شما به همون اسمی لینکم کنید که به دلتون نشسته و من برعکس خیلی از افراد عاشق اسمم هستم و متقابلا علاقه مندم که اطرافیان ودوستانم به اسم ارمغان من و به خاطر بسپارند پس هرجور شما دوست دارید برای من هم محترمه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد