تو هم با من بنواز آهنگ کوچ دیروز را تا رسیدن به امروزی که امروز نیست!!!که شاید فردا امروزی باشد همرنگ آرزوی دیروز...
درباره من
به گفته خانوادم حسابی شیطونم و سعی میکنم شاد باشم.
عاشق حمایت کردن از خانومام و دوست دارم در روزگارهای آینده حال هرچی پسر و مرد از خود راضیه بگیرم.
قلدرم و فعلا جای پسر دوم خانوادرو گرفتم.
بهترین دوستمم تار عزیزم که موقع نواختنش لذت میبرم از زندگی
ادامه...
پس من چقددددر بدم که وقتی اوضام داغونه خدا خدا میکنم نه وقتی رو به راهم !!!!
نه افسانه جون هرکسی تو یجور شرایط خدا خدا میکنه داغون و روبه راه بودن مهم نیست مهم تویی و خواسته هات تو وقتیم که داغون باشی و خدا خدا کنی آخرش شاید برسی به روبه راهی. چه عجب بلاخره یه سری به ما زدی خانومیییی......
خب حالا دیگه.... دیر اومدم و دارم عذرخواهی میکنم .... دیگه چرا دعوا میکنی؟ نه مثل اینکه خیلی عصبانی هستی؟ راستی کسی بهت گفته که هروقت میخوای ادای آدمهای عصبانی رو دربیاری چقدر یه جوری میشی؟؟؟ اگه دلت خواست بخند.... نخواستی هم نخند... من که خیالی ام نیست و فقط خواستم یه سلامی بکنم و برم سراغ خوندن مطالبت.... میخـــَی بخـــَی؟ میخـــَی نخـــَی.
درود و دو صد بدرود.... ارادتمند حمید
اتفاقا وقتب وارد بلاگ اسکای شدم و دیدم تو نظرات اسم از دیار نجف آباد هم هست. تو دلم گفتی چییییییییی مییی گییییییییییی؟یعنی باور کنم؟چی شده آقا حمید راه گم کردن و تمام این حرفارو با لبخند گفتم اصلا عصبانیت چه معنی میده. به خونه HAPPPPPY من خیلی خوش اومدید.توروخدا نرید یه 1 ماه دیگه بیاییدا تند تند بیاید تا منم عصبانی نشم حالا مطالب رو که خوندید نظر کلیتونو هم بگیدا.
کجاااااااااای ارمغان؟ دلم تنگ شده براتون.) امیدوارم همه چی روبراه باشه.)
دل منم براتون تنگ شده ولی خوب ما هر 8روزی به مدت 4روز خونه باباجونم نوبت داریم که بمونیم آخه کم کم آلزایمرشون داره شدید میشه والبته یعنی بلانسبت من امسال دوباره کنکور دارم و میام اینجا.دیگه باید عادت کنم که هر 4روز یه باری بیام خدمتتون میدونم سخته ولی شدنی. همه چیز روبه راهه ولی اتفاقات آینده دارن کم کم نمایان میشن.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
حالا این که وگفتی یعنی چی؟
خوب همونی بید که خواندید نه بیشتر ونه کمتر بستگی وداره چجوری ترجمش کنید دیگه
خییییییییلی قشنگ بود...
چرا بارون نمیاد خدایا....
خودمم خیلی دوسش داشتم....
جدنا چرا بارون نمی یاد؟بابا مردیم دیگه از بی بارونی.
راستی پست کفشمم اگه دوس داشتین بخونینش.
پس من چقددددر بدم که وقتی اوضام داغونه خدا خدا میکنم نه وقتی رو به راهم !!!!
نه افسانه جون هرکسی تو یجور شرایط خدا خدا میکنه داغون و روبه راه بودن مهم نیست مهم تویی و خواسته هات تو وقتیم که داغون باشی و خدا خدا کنی آخرش شاید برسی به روبه راهی.
چه عجب بلاخره یه سری به ما زدی خانومیییی......
شعر قشنگی بود و حس خوبی داشت.ایول
به خودمم حس خوبی داد و خوشحالم مورد قبول واقع شده.
خب حالا دیگه.... دیر اومدم و دارم عذرخواهی میکنم .... دیگه چرا دعوا میکنی؟
نه مثل اینکه خیلی عصبانی هستی؟ راستی کسی بهت گفته که هروقت میخوای ادای آدمهای عصبانی رو دربیاری چقدر یه جوری میشی؟؟؟ اگه دلت خواست بخند.... نخواستی هم نخند... من که خیالی ام نیست و فقط خواستم یه سلامی بکنم و برم سراغ خوندن مطالبت.... میخـــَی بخـــَی؟ میخـــَی نخـــَی.
درود و دو صد بدرود.... ارادتمند حمید
اتفاقا وقتب وارد بلاگ اسکای شدم و دیدم تو نظرات اسم از دیار نجف آباد هم هست.
تو دلم گفتی چییییییییی مییی گییییییییییی؟یعنی باور کنم؟چی شده آقا حمید راه گم کردن و تمام این حرفارو با لبخند گفتم اصلا عصبانیت چه معنی میده.
به خونه HAPPPPPY من خیلی خوش اومدید.توروخدا نرید یه 1 ماه دیگه بیاییدا تند تند بیاید تا منم عصبانی نشم
حالا مطالب رو که خوندید نظر کلیتونو هم بگیدا.
کجاااااااااای ارمغان؟ دلم تنگ شده براتون.)
امیدوارم همه چی روبراه باشه.)
دل منم براتون تنگ شده ولی خوب ما هر 8روزی به مدت 4روز خونه باباجونم نوبت داریم که بمونیم آخه کم کم آلزایمرشون داره شدید میشه والبته یعنی بلانسبت من امسال دوباره کنکور دارم و میام اینجا.دیگه باید عادت کنم که هر 4روز یه باری بیام خدمتتون میدونم سخته ولی شدنی.
همه چیز روبه راهه ولی اتفاقات آینده دارن کم کم نمایان میشن.